کد مطلب:33821 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:135
مولوی نیز در باب فرزند نوح می گوید: كاشكی او آشنا ناموختی كاش چون طفل از حیل جاهل بدی (مثنوی، دفتر چهارم، ابیات 1414 و 1415) ای كاش او همین علم اندك را هم نمی داشت تا بر خداوند توكل می كرد. ای كاش مانند كودكان بی حیله بود تا به دامان مادر پناه می برد. زیركی بفروش و حیرانی بخر (مثنوی، دفتر چهارم، بیت 1407) ای بسا علم و ذكاوات و فطن (مثنوی، دفتر ششم، بیت 2369) زیركی و علمی كه حیرت را از میان بردارد و پندار استقلال را فربه تر [صفحه 378] كند، مزاحم توكل است. در مرتبه ی سوم، شخص متوكل خود را همچون مرده ای در دستان غسال می یابد. در این حالت فرد هیچ اراده و شعوری ندارد. البته این حالت، حالت بسیار نادر و مستعجلی است و به تعبیر غزالی به اندازه یك لحظه سرخ شدن صورت به طول می انجامد. همچنان كه گفتیم، این سه مرتبه در واقع مراتب توكل اعتقادی هستند و در عمل شخص متوكل ظاهر نمی شوند. اما علمای اخلاق (به پیروی از غزالی) كوشیده اند تاثیر توكل را در عمل شخص متوكل نیز نشان بدهند.
غزالی برای این نوع توكل یعنی توكل اعتقادی، سه مرتبه قائل شده است. فیض كاشانی (در المحجه البیضاء) و ملامهدی نراقی (در جامع السعادات) نیز این مراتب را از او پذیرفته اند. در مرتبه ی اول توكل، انسان خداوند را به منزله ی وكیل خود می داند: وكیلی امین، عالم و كاردان كه می توان كارها را با اطمینان و بدون دغدغه ی خاطر به او سپرد. این ایمنی و اطمینان خاطر از شروط توكل است. این مرتبه، نازلترین مرتبه ی توكل است. در مرتبه ی دوم، شخص متوكل مانند كودكی است كه به مادرش تكیه می كند. كودك، مادر خود را وكیل نمی گیرد بلكه جز او پناهگاه دیگری ندارد. كودك بطور طبیعی و فطری در همه ی امور به مادر خود پناه می برد: برای حل مشكلات، برای درد دل كردن، برای خوردن غذا، برای پوشیدن لباس و... مادر، همه چیز كودك است.
تا طمع در نوح و كشتی دوختی
تا چو طفلان چنگ در مادر زدی
زیركی ظنست و حیرانی نظر
گشته رهرو را چو غول و راهزن
صفحه 378.